ﭘﺴــﺮ ...

ﭘﺴــﺮ ...

 

ﭘﺴــﺮ ﺑﺎﯾـﺪ ﻭﻗﺘـــﯽ ﻗــﻬﺮ ﻣﯿــﮑـﻨــﻪ ....

 

ﺍﺱ ﺑــﺪﻩ ﺑـﮕــﻪ : . . . . . . ﻫـﯽ ﺣـﻮﺍﺳــﺖ ﺑــﺎﺷــﻪ !!!

 

ﻗﻬﺮﯼ ﮐــﻪ ﻗــﻬــﺮ ﺑــﺎﺵ ﺑــﻪ ﺩﺭﮎ :|

 

ﻓــﻘــﻂ ﺣـﻮﺍﺳــﺖ ﺑــﺎﺷـﻪ

 

ﺩﺳــﺖ ﺍﺯ ﭘــﺎ ﺧـﻄــﺎ ﮐـﻨــﯽ ﺩﻧـﺪﻭﻧــﺎﺗــﻮ ﺧــﻮﺭﺩ ﻣــﯿﮑﻨـﻢ...

 



نظرات شما عزیزان:

missnarges
ساعت19:29---12 شهريور 1393
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباش !


ارزش “خاص بودن” را نداشت . . .


هی رفیق باتوام
ساعت1:48---23 مرداد 1393
سلام ابجی عاطفه .مر30از این که ب وبم سرمیزنی..باتبادل لینک موافقی رفیق؟؟
اگه بودی خبرم کن..یاحق


♫NADIA♫
ساعت14:51---28 تير 1393
سرخاک من ! اونی که بیشتر اذیتم کرد...بیشتر گریه میکنه... اونی که نخواست مارو ... بالاخره میاد دیدن جسدم ... اونی که حتی نیومد تولدم ... زیرتابوتمو گرفته ... اونی که سلام نکرد ... میاد برا خداحافظی ... عجب روزیه اون روز ... فقط حیف که خودم نیستم ...

ali
ساعت2:44---18 تير 1393
سلام وب زیبای دارین ب منم سر بزنید اگه دوس دارید خیلی خوشجال میشم لینکم کنید تا شما هم اتوماتیک لینک شوین توی وبلاگم
ب امید خدا خوشبخترین شین
ب امید موفقیت


مهتاب
ساعت14:16---15 تير 1393
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …


نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت19:09---11 تير 1393
مات شدم …

از رفتنت !

هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود …

این وسط فقط یک دل بود …

که دیگر نیست!


نــ♥ــفــ♥ــس
ساعت19:01---11 تير 1393
واقعا وبت عاليه و خيلي ممنون كه وبم سر ميزني معلومه عاشقي و دل شكسته

باران
ساعت0:01---11 تير 1393
وایییی بقران دلم لرزیددددددددددد بجان خودم خیلی خوشم اومددددد بااجازت میشه اینوتووبلاگ خودمم بذارم؟اخه خیلی خوشمممممم اومدددددددد خخخخخخخخخ دستت درد نکنه ببخشیددارم اینوتووب خودمم مینویسماحلال کن هههه

سارا
ساعت2:17---10 تير 1393

ﻧﻤﯿﺩﺍﻧم ﭼﺸﻤﺎﻧت ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼه ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﻭقتی ﮐه ﻧﮕﺎﻫم
ﻣﯿﮑنی ﭼﻨﺎن ﺩﻟم ﺍﺯ ﺷﯿﻄﻨت ﻧﮕﺎﻫت
ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ ﮐه ﺣس ﻣﯿﮑﻨم ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎست
ﻓﺪﺍ ﺷﺪن ﺑﺮﺍی ﭼﺸﻤﻬﺎیی که
تمام دنیاست …


ترلان
ساعت2:08---10 تير 1393
جـــدایــی مــان ؛
هیــچ یکـــ از تشــریفــاتــــ آشــنایمــانــــ را نــداشتـــ
فقــط تــو رفـــتــی
و منــــ ســعیــــ کـــردمـــ
ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ


نازنین
ساعت14:17---9 تير 1393
راهش را هم تقسیم کرد..رفتنش به من رسید..رسیدنش به دیگری...

arezo
ساعت18:51---8 تير 1393
llllliiiiiiiiiiiiikkkkeeeeeeee

سارا
ساعت18:38---8 تير 1393
هيچ خيانتى هم نميتونه باعث تنفر از کسى
که واقعا دوستش دارى بشه....

فقط شروع يه تلقينه....

تلقين اينکه ديگه دوسش ندارى....

تلقين....


سارا
ساعت18:38---8 تير 1393
دختـــــر که باشی
هـــزار بــار هــم کــه بگـویــد :
دوستــــــــت دارد !

بـازهــم خواهــی پـرســـی :
دوستــــــــم داری ؟

و تـه دلــــت همیشــه خواهــد لــرزیـد !

قبول دارید ؟


سارا
ساعت18:38---8 تير 1393
نیمی از دلم را عشق فراگرفته

و نیم دیگرش را شعر

اما تو

نه عشق را می شناسی و

نه شعر را

از پشت تمام پنجره های باز و بسته

جستجویت می کنم

اما همیشه در دلم هستی!


سارا
ساعت18:37---8 تير 1393
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید:
«چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟
چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!
- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی
هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛
اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم
عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛
اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری
باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم!
گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه
حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم!
اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی
واسه عاشق تو بودن وجود نداره!
واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.


سارا
ساعت18:37---8 تير 1393
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید:
«چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟
چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!
- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی
هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛
اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم
عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛
اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری
باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم!
گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه
حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم!
اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی
واسه عاشق تو بودن وجود نداره!
واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.


سارا
ساعت18:31---8 تير 1393
هیچ گاه

برای دیدارت

زمان تعیین نمیکنم...

شاید ساعت حسادت کند و خواب بماند...


سارا
ساعت18:24---8 تير 1393

بودن يا نبودنت مهم نيست



آنقدر دوستت دارم که به حضورت نيازي نيست



همانند خدا که هست اما نيست


سارا
ساعت18:23---8 تير 1393

آنقــدر مرا سرد کرد



از خودش



از عشق



کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام



روی احساسم پا نگذاریــد لیز می‌‌خوریــد


mar♥jan
ساعت12:18---8 تير 1393
عاشق این جور خشونتام

شیرین عسل
ساعت11:24---8 تير 1393
دلم آرامـش می خـواهـد ...

بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای کـوتـاه بـاشد ...!!

یـا

به اندازه ی قـدم زدن روی ِ سنـگفـرش ِ خیـس ِ پـیاده رو

طـولـانـی ..............!

فـرقی نـمی کنـد

فـقط آن لـحظـه را می خـواهـم

آن لـحظـه کـه تـمام سلـول های بدنم

آرام مـی گـیرنــــد


سارا
ساعت21:28---7 تير 1393

فــرامــوش کــردنـتـــ بــرایـم مـثـل آب خــوردن
است...
از همــان آبـهـایـیی کــه مـیـپـرد تــوی گــلـو
خفه ات میــکنـد ...
از همان هایی کــه بــایــد ساعـت هـا سـرفـه
کـنـی ...
از همــان هـایـی کــه بـی اختیــار اشـکــهایـت
را جـاری میـکــند...


سارا
ساعت21:18---7 تير 1393
کنار من که قدم میزنی هوا خوب است
پر از پریدنم و جای زخم ها خوب است
قدم بزن ، پُرم از حس “در کنار تویی”
قدم بزن پُرم از حس اینکه “ما” خوب است...


انوشا
ساعت15:13---7 تير 1393
وقتی دیـــدی تنـــها شـدی

بدون خـــــــــدا همه رو بیرون کرده

تا خــودت باشـــی و خــــودش


سارا
ساعت13:36---7 تير 1393
تـمـام اصـل هـاے حـقـوق ِ بـشـر را خـوانـدم
و جـاے یـڪ اصـل را خــالـے یـافـتـم
و اصـل دیـگـر ے را بـﮧ آטּ افـزودم
اصـل ِ سـے و یـڪـم :

هـرانـسـانـے حـق دارد هـر ڪـسے را کـﮧ مے خـواهـد دوسـﭞ داشـتـﮧ بـاشـد !


محمدامین
ساعت11:29---7 تير 1393
ﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ،

ﯾﮏ ﻧﻔﺮ،

ﯾﮏ ﺟﻮﺭﯼ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺶ

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﻮﺩ !

شاید . . .!


علی دهقان
ساعت18:28---6 تير 1393




ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺱ ﮔﻮﻟﺶ ﻧﺰﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﯾﺎﺩﺵ ﺩﺍﺩ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﻮﻝ ﻧﺨﻮﺭﻩ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮔﯿﺮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﻋﺎﺷﻘﺸﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻧﯿﺎﺯﺷﻮ ﻧﻤﯿﺨﺮﻩ ....
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﮐﻨﺴﻞ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿﺮﺳﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻋﺸﻘﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘـــــــــــﯽ ﭘﺴـــــــــــﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﻬﺶ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻟﺶ ﮐﻨﻪ ﻧﺼﯿﺤﺘﺶ ﮐﺮﺩ ...


sony girl
ساعت13:10---5 تير 1393
وابسته شدم به تو ، بی آنکه بدانم “ وابستگی ها ” ، وام های کوتاه مدتی هستند با بهره های سنگین . . !

مهدی
ساعت12:37---5 تير 1393
باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش.....


DUYĞU
ساعت16:05---3 تير 1393
موفق باشی عزیزم

الی
ساعت15:35---3 تير 1393
اوهههه چه قد خشونت

محمدامین
ساعت9:27---3 تير 1393
salam aziz . posti ke halet bad kard hazf kardam

ترلان
ساعت15:44---2 تير 1393
یـ ـــادی کُنیـ ـم اَز اَمـ ـوات...
خُصـ ـوصـ ـاً اَونـ ـایـ ـی کِـ ـه هَنـ ـوز زِندَِن...
اَمـ ـا بَـ ـرامـ ـون مُـ ـردن...


علی دهقان
ساعت13:15---2 تير 1393
با خودم خلوت کردم فهمیدم هیچگاه ب بی تو بودن عادت نخواهم کرد یا بمان یا . . . یا ندارد فقط بمان

شیرین عسل
ساعت17:49---1 تير 1393
باید عاشق باشی تا بفهمی!

نگاه سرد یعنی چی!

دست سرد یعنی چی!

حرف سردیعنی چی!

درمقابل دوستت دارم گفتنت

سکوت سرد یعنی چی!

باید عاشق باشی تا بفهمی گرمای نگاه وحرف ودستت

وقتی به سرمای نگاه او برخورد میکند چگونه قلبت را اتش میزند


سارا
ساعت15:31---30 خرداد 1393
این روزها تلخ می گذرد

دستم می لرزد از توصیفش

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی مثل خودکشی است با تیغِ کُند


شیرین عسل
ساعت20:17---29 خرداد 1393

زنـבگے زیباسـتـــ ..../


بــﮧ زیبایے چشمهاے پـُـفـ ڪرבه از


هِق هِق هــآے شَبــآنـﮧ(!)


بــﮧ زیبایے بغــض نَفَس گیـر روزانــﮧ...


بــﮧ زیبایے قلبــِ تڪـﮧ تڪـﮧ شُده اَز


شڪستنهاے بیشمـآر...


بــﮧ زیبایے نفسے ڪــﮧ از تَنگے بالـا نمیایــَב!!


بــﮧ زیبایے تمام شُـבטּ تـבریجے مـטּ ...


آرے


زنـבگے زیباستــ ـــ...!


ترلان
ساعت21:40---28 خرداد 1393
محال است ببخشم کسی را که...
وسط خنده هایم
وقتی به یادش می افتم...
گریه ام میگیرد.


key1 :(
ساعت11:24---28 خرداد 1393
لــــااااایـــک آبـــجی خیــــلی زیبــــا

محمدامین
ساعت15:50---27 خرداد 1393
وقتــــــي "رفتــــــي" تا آخــــــر "بــــــرو" . . .
وقتــــــي "مانــــــدي" تا آخــــر "بمــــان" . . .
ايــــــن تــــــن ... خستــــــه ســــــت !
از نيــــــمه رفــــــتن ها..
از نيــــــمه مانـــــدن ها..


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, ساعت 3:27 PM توسط [̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅] |